فاجعه‌آمیزترین مناظر برای تعمیرکاران

شما چه صحنه‌های مشابهی تا به حال دیده‌اید؟

به این تعمیرکار گفته بودند که گاهی تصویر محو می‌شود و سایه قهوه‌ای می‌بیند:

پرینتر ایشان کار نمی‌کرد:

چقدر بابت سر و سامان دادن سرور این بیمارستان هزینه دریافت می‌کردید؟ با همین کابل‌ها البته!

این یکی دستگاه هیتر را درست کنار کامپیوتر گذاشته بود و «تیکت» ای که گذاشته بود این بود که گاهی کامپیوتر خودخود خاموش می‌شود و یک بوی سوختگی حس می‌کند!

گاهی باید به جای هزینه تعمیر، هزینه تحمل صحنه گرفت:

جدا شما در حال دیدن یک معبد باستانی در یونا نیستید. کمی دقت کنید:

خب! روز اول کارش بود. نمی‌دانست!

کامپیوترش ویروسی شده بود و به او گفته بودند که روی کامپیوتر لیبل ویروسی بزند و برایشان ارسال کند. بیچاره اداره پست و سرویس ضد تروریسم بیولوژیک:

کامپیوترش مرتب خودبخود خاموش می‌شد:

صدای فن زیاد بود و چاره‌ای برای آن یافته بود:

جایی برای گذاشتن شمع پیدا نکرده بود، جز …

به خدا صفحه‌اش لمسی نیست!

یک دفعه همه دستگاه‌ها از کار افتاد:

کابل‌کشی حرفه ای در شرکت پپسی:

نگارنده این سطور موقع باز کردن یک بسته، مرتکب اشتباه مشابهی شده. البته بسته من ماوس نبود و یک بسته حاوی چند لیبل فارسی کیبورد بود!

این دیسکت خیلی حساس است! ضربه نخورد! گمش نکنید! اصلا برایتان با آهنربا به در یخچال می‌چسبانم یک وقت گم نشود!

یک نفر، یکی از کابل‌ها را درآورد و حالا اینترنت قطع شده:

برای آشکارسازی جای USB اندکی خشن بود!

کمی زور بزنید، جا می‌افتد:

خلاقیت برای سبک کردن ماوس! با نظم سطح ماوس درل‌کاری شده:

پدربزرگش تصور می‌کرد که در جای هدفون باید پیچی نصب کند، یک دفعه نم نکشد:

کمی شتاب برای سوار شدن به خودرو و نسبتن در لپ‌تاپ:

کمی وسواس بود و معلوم نیست از چه پاک‌کننده‌ای برای پاک کردن صفحه نمایش استفاده کرده:

باتری نویی که به من دادی اصلا کار نمی‌کند! معلوم شد که کاور باتری نو را درنیاورده بود!